اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرس زا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد میشود. همهٔ انسانها در زندگی خود دچار اضطراب میشوند، ولی اضطراب مزمن و شدید غیرعادی و مشکلساز است. تحقیقات و بررسیها نشان میدهند که اضطراب در خانمها، طبقات کمدرآمد و افراد میانسال و سالخورده بیشتر دیده میشود.
علل اضطراب
به طور کلی علل اضطراب به سه عامل زیر برمیگردد:
عوامل زیست شناختی و جسمانی:
در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمونهای موجود در خون غیرعادی است؛ بنابراین هر آنچه که باعث اختلال در سیستم هورمونی شود، برای بدن خطر محسوب میشود. بارداری، کمکاری یا پرکاریتیروئید، پایین بودن قند خون، وجود غدهای در غدد فوقکلیوی که هورمون اپینفرین تولید میکند و بینظمی ضربانهای قلب از این عوامل هستند.
عوامل محیطی و اجتماعی:
عوامل اجتماعی و ارتباطی بسیاری باعث بهوجود آمدن اضطراب در افراد میشود، مانند مشکلات خانوادگی، احساس جدایی و طردشدگی،… از عوامل محیطی میتوان تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره را، همچون زلزله، بیماری، مرگ یکی از نزدیکان،… نام برد.
عوامل ژنتیکی و ارثی:
یکی از مهمترین عوامل اضطراب ژنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسیار بالا است. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و یادگیری و تکرار کارهای آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی)، ولی تحقیقات و بررسیهای انجامشده بر روی حیوانات و دوقلوهایی که با هم یا جدا از هم زندگی میکنند و از والدین مضطرب به دنیا آمدهاند، نشان میدهند که عوامل ژنتیکی نیز بسیار مؤثرند. با این وجود باور نمیرود که ژن به خصوصی در این مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکیب بعضی از ژنها چنین پیامدی را به دنبال دارد. طبق آخرین تحقیقات به نظر میرسد که عوامل ژنتیکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکانهای باز نقش زیادی دارد.
اضطراب مرضی :
در ابتدا فروید، 1926 اضطراب را واکنشی به تراکم تنشهای غریزی در نظر گرفت. در این منظر اضطراب گرایش سیستم عصبی به کاهش، یا حداقل ثابت نگاه داشتن کمیتت هیجان غرایز متراکم شده است. نظریه اول فروید در خصوص اضطراب بر مبنای مفهوم سازی کاهش-تنش در انگیزش استوار است که در آن انگیزه در جهت کاهش یا تخلیه تنش های غریزی عمل می کند و اضطراب محصول این تنش است. فروید، 1926 بعدها در خصوص ارتباط مستقیم بین اضطراب و تنش متراکم حاصل از غرایز ارضا نشده تردید کرد. وی با انتشار بازداری، نشانه مرضی و اضطراب ، مفهوم سازی جدید خود را را به میان آورد. بر این اساس، اضطراب علامت خطری به من در خصوص احتمال قریب الوقوع یک ضربه تجربه اسیب زااست. ضربه، بر اساس نظر فروید، “جدایی از موضوع عشق و یا عشق موضوع است”.